مروری بر مطالعات و آثار فردریک تیلور
پیتر دراکر را معمولا “پدر مدیریت” مینامند. به این وجود خود دراکر معتقد است که لقب و ستایش باید به فردریک وینسلو تیلور (Frederick Winslow Taylor، ۱۵۱۵ – ۱۸۵۶) منسوب شود. زیرا که:
“فردریک دبلیو تیلور اولین فرد در تاریخ ثبت شده بود که “کار” را مستحق مشاهده و مطالعه منظم دانست. مهمتر از همه “مدیریت علمی” تیلور است که در طی هفتاد و پنج سال گذشته موجب افزایش ثروتمندی مردم شده است و باعث شده است که تودههای کارگر در کشورهای پیشرفته، بیش از هر سطح دیگری، در تلاش مضاعف کنند.
بنا بر نظرات پیتر دراکر، اگر چه ایزاک نیوتن (یا شاید ارشمیدس) قبلا از “علم کار” سخن گفته بودند اما تنها پایههای اولیه را تیلور گذاشت. از آن زمان هنوز چیز زیادی به نظرات او اضافه نشده است. با وجود اینکه او سالها پیش از دنیا رفته است.
دراکر در کار اصلی تیلور، اصول مدیریت علمی، ایدههای خود را در مورد “مدیریت علمی” (گاهی اوقات امروزه به عنوان “تیلوریسم” نامیده میشود) مطرح میکند که با روشهای سنتی “برنامه و انگیزه” در مدیریت متفاوت است.
کارهای تیلور اصول مدیریت علمی (منبع تمام نقل قولهای زیر) در سال ۱۹۱۱ منتشر شد. ایدههای او جمعآوری کارهای زندگی او بود و شامل چندین نمونه از محل کارش میشد.
اصول برجسته مدیریت علمی در نظر او این است که:
هر قسمت از کار یک فرد به صورت “علمی” مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و کارآمدترین روش برای انجام این کار ابداع میشود. “بهترین راه” کار کردن است. این مسئله شامل بررسی وسایل مورد نیاز برای انجام کار و اندازهگیری حداکثر مبلغی است که یک کارگر درجه یک، در یک روز میتواند انجام دهد. از کارگران انتظار میرود که هر روز این کار را انجام دهند.
کارهای تیلور در ایالات متحده، توسط انجمن مهندسان مکانیک آمریکا (ASME) و توسط یک انجمن چرخشی، انجمن ارتقا علم مدیریت، که بعدها مجددا به عنوان انجمن تیلور شناخته شد تا سهم وی را بشناسند، رواج یافت. توسعه دانشکدههای بازرگانی مستقر در دانشگاه که به مدیران مشتاق آموزش میدهند نیز برای ایجاد ارتباط بین اصول مدیریت علمی و کاربرد آنها در سناریوهای واقعی کار بسیار مهم بود و اهمیت این مدارس پس از سال ۱۹۲۰ به سرعت افزایش یافت. به عنوان یک اصل در علاقه عمومی به روشهای تیلور تقویت شد و شرکتهای مشاورهای را برای ترویج روشهای تیلوریت جذب کرد.
نوشتههای تیلور به زودی در سراسر جهان منتشر شد. در انگلستان، پذیرش روشهای تیلور توسط صنعتگران برجستهای که از یک سنت پدرانهتر پیروی میکردند، به کُندی صورت گرفت. اما نظر افرادی که مدیریت علمی انتقاداتی را در نظر داشتند، مانند ادوارد کادبری را به خود جلب کرد. وی در مقالهای در سال ۱۹۱۴ برای بررسی جامعهشناختی کار، استدلال کرده بود: “از آنجا که کار غیر ماهرانه یکنواخت است، هرگونه تقسیم کار در جهت از بین بردن برنامه، قضاوت در مورد روشهای کار، اگر تأثیر فوری بر تولید داشته باشد، تقریبا در طولانیمدت اثرات مفیدی ایجاد میکند که کل ظرفیت منفی کارگر را کاهش میدهد”.
او در زمان مرگش در سال ۱۹۱۵ در مورد کار تیلور بحث و گفتگو میکرد. هم موافق و هم مخالف آن. تا سال ۱۹۳۰، نسل جدیدی از دانشمندان علوم اجتماعی انتقادهای شدیدی را بر اندیشههای وی ارائه میدادند.
فردریک وینسلو تیلور به عنوان پدر مدیریت علمی شناخته میشود. نظرات او به عنوان “تیلوریسم” نیز معروف شده است. تیلور معتقد بود که تعیین نحوه کار و برنامهریزی، بهترین روش کار برای کارگر است در حالی که تهیه ابزارها و آموزشهای مناسب، نقش و مسئولیت مدیران کارخانههای تولیدی است.
دیدگاهتان را بنویسید